خانه > گذارش جهانگردان پیرامون زندگی زرتشتیان, تاریخ زرتشتیان از روزگار صفویه تا پایان قاجاریه, ستم های تاریخی به زرتشتیان > گزارشی کوتاه از وضعیت اجتماعی بهدینان(زرتشتیان) در روزگار ناصرالدین شاه

گزارشی کوتاه از وضعیت اجتماعی بهدینان(زرتشتیان) در روزگار ناصرالدین شاه

430870_508164885872001_672590671_n
پولاک پزشک ناصرالدین شاه از اهالی آلمان قدیم در سال های 1855 و 1882 در ایران به سر میبرده، او درباره ی شرایط اجتماعی زرتشتیان چنین مینویسد:
آنطور که خود آنها میگویند زرتشتیان به تعداد کم در شهرهای یزد و کرمان سکنی دارند. اینها که تصور میشد بت پرستند هرگاه فبرمان آزادی از حضرت علی در دست نداشتند(به واقع نامه ای که به حضرت علی نخستین امام شیعیان نسبت میدهند وجود خارجی ندارد و نامه ای جعلی است. بهدینان برای اینکه از تجاوزات مسلمانان در امان باشند میگفتند که محله خلف خان علی باغ و خانه حضرت علی در یزد بوده است و زرتشتیان خدمه ی این خانه و از آن زمان این نامه در دست آنان است در صورتی نه علی ابن ابی طالب یزد را به چشم دیده بود و نه نامه ای در پشتیبانی بهدینان نگاشته بود/ادمین) و در حمایت پارسیان هند نبودند، تا کنون قلع و قمع شده بودند، پارسیان هند هر سال مقادیر معتنابعی پول برای زرتشتیان ایران میفرستند تا بتوانند باج لازم را به حکام بپردازند و توقعات آنان را ارضا کنند(زرتشتیان مکلف بودند که سالانه جزیه بپردازند و این رسم رسمی اسلامی و در قران ذکر آن آمده است، مبلغ جزیه بهدینان معمولا از توان آنان بیشتر بوده و از جزیه به عنوان یکی از ابزارهای اصلی نابودی آنان استفاده میکردند، این جزیه ها همیشه وصول میشدند ولو به غیمت غارت خانه و زندگی افراد، در آن دوران زرتشتیان بسیار فقیر بودند و به گفته ی کسانی که این وضعیت را دیده اند نقل میکنند که فقیر ترین مسلمانان از زرتشتیان توانگرترند و در پایان باید افزود که جزیه و اقدامات همراه آن تنها یکی از موارد ستم به زرتشتیان بوده است/ادمین)، زیرا آنان بسیابر علاقه مند هستند که بقایای همکیشان در سرزمین مادری بمانند و آتش مقدس را پاس دارند و به همین دلیل نگرانند که مبادا اینها تمام و کمال به مهاجرت بپردازند.
نماینده ای از طرف پابرسیان هند به تهران گسیل شد تا برای زرتشتی های ایبران کسب اجازه کند که اولا مالیات آنها از هندوستان پرداخته شود، ثانیا مدرسه ای برای تبربیت کودکان زرتشتی تاسیس گردد(این فرد سوشیانت معاصر ما همان مانکجی هاتریا است که پس از سی سال تلاش بالاخره جزیه را از روی نفوس زرتشتیان برداشت، مانکجی به درستی دانسته بود که بدترین مایه سیاه روزی زرتشتیان بی سوادی آنان است.زیرا آنان تحصیل را به هیچ وجه نداشتند. بنابراین مانکجی هاتریا با تلاش بسیار مدرسه ای در تهران تاسیس و با زحمات فراوان شماری از کودکان زرتشتی را از یزد و کرمان به آنجا برد. در بسیاری از موارد مانکجی از جیب خود پول هایی را به خانواده این کودکان میداد تا پدر و مادر به آمدن آنان به تهران رضایت میداند…./ادمین)
اما دولت با این دو تقاضا مخالفت کرد. در مورد نخست، برای این که این کار نوعی دخالت خارجی ها در مملکت ایران تلقی میشود. در مورد دوم از آن جهت که نمیتوانستند به خیال خود برای بت پرستان مدرسه ترتیب دهند.
بیش از همه زرتشتی ها از این ناراحتند که دختران زیبایشان را یا فریب میدهند و یا به زور میربایند و بعد به بهانه ی اینکه آنها مسلمان شده اند از استردادشان مطلقا خودداری میورزیدند(این مساله حقیقت تاریخی دارد و به غیر از دختران گاهی مسلمانان زنان شوهردار و بچه دار را نیز میدزدیدند و به دروغ و بهانه مسلمان شدندشان از استرداد آنها خودداری میکردند/ادمین).
گبرها به عنوان بازرگان و اقتصاد دان از شهرت بسیار برخوردارند و پشتکار،و تحمل و درستکاری آنها زبانزد است.
در کار تجارت با هندوستان واسطه هستند و صاحب چند کاروانسرا در تهبران و اصفهان و شیراز هستند.
با یکدیگر به فرس قدیم سخن میگویند(در حقیقت بهدینان با یکدیگر به پارسی دری سخن میگفتند و امروز نیز کمابیش میگویند/ادمین) و روحانی آنها موبد نامیده میشود.
گورستانشان که یکی نزدیک تهران است در جاهای دور افتاده قرار دارد و آنطور که معروف است اجساد مردگان خود را چنان قرار میدهند که طعمه ی مرغان شکاری شوند(اجساد به طور معمول در دخمه توسط کرکس ها خورده میشدند و نه مرغان شکاری/ادمین).
زرتشتی ها حق نداشتند به گرمابه مسلمانان وارد شوند و میتوانستند فقط به حمام ارمنیان و یهودیان بروند(مسلمانان زرتشتیان را نجس میپنداشتند به طوری که آنان در روزهای بارانی نیز حق بیرون رفتن از خانه را نداشتند زیرا به ضن مسلمانان زمین و افراد و اشیا را نجس میکردند.آنها همچنین نمیتوانستند به میوه و خوراک در بازار دست بزنند زیرا آنان را ناپاک میپنداشتند و همانگونه که اشاره شد در حمام های عمومی نیز چنین وضعیتی حکمفرما بود/ادمین). از جشن های مذهبی، فقط نوروز را با مسلمانان مشترک دارند و بهتر بگویم مسلمانان با آنان شریکند؛ زیرا این جشن ها را از گبرها به عاریت گرفته اند.
هرچند که شاه ایران دین دیگری دارد، زرتشتیان در عمل وی را فرمانروای بر حق میدانند و به عنوان جانشین کاووس و جمشید گرامیش میدارند( زرتشتیان همواره پادشاه ایران را گرامی و سایه یزدان میدانسته اند و حتی در اوستا نیز مطالبی در رابطه با احترام و حمایت از پادشاهان درستکار آمده است/ادمین).
تعداد نفوس آنها طبق شمارش بین هشت تا نه هزار تن برآورد میشود(این آمار بر اساس شمارش مانکجی هاتریا نخستین نماینده پارسیان به دست آمده.ایشان کاری فوق بشری کرده و شهر به شهر و روستا به روستا جستجو کرده و نام و نشان بهدینان را میجوییده است/ادمین) .

تاریخ زرتشتیان ایران پس از اسلام تا امروز/دکتر کتایون نمیرانیان

برگرفته از: رگه ی تاریخ زرتشتی

  1. هنوز دیدگاهی داده نشده است.
  1. No trackbacks yet.

دیدگاهی بنویسید